Monday, November 8, 2010

دلم فراوان برایت تنگ می شود

دلم فراوان برایت تنگ می شود فراوان یعنی به اندازه ی تمام پاییز های بی تو دور از توبه اندازه ی تمام امید هایم به اندازه ی فاصله یمان تمام روزهایی که منتظرت بودم تمام شب هایی که سخت صبح شدند به اندازه ی سکوتم........دلتنگی درد بدی دارد خصوصا تو که همه جا درون منی و مرا نمی بینی که دلتنگی چشمانم را نمی فهمی ومن باز دلتنگت می شودم و دلتنگ تر ودنیایم کوچک می شود تنها یک دریچه می ماند که نف بکشد که نوربتواند ازش عبور کند این دریچه هم به امید تو باز می ماند که شاید یک روز معجزه شود که فرصت کنم که خدا اجازه دهد که عشق مرا بفهمی بچشی وبدانی که مرا بشناسی نگاهم کنی چشمانم به امید تو زیبا می ماند و باز دوخته می شود به دریچه ی زندگی و همان فرصت کوتاه فقط یک لحظه یک آن به اندازه ی کوچکترین واحدی که خدا آفریده همان برایم کافیست دلتنگی بد دردیست

No comments: