Monday, November 8, 2010

دلم فراوان برایت تنگ می شود

دلم فراوان برایت تنگ می شود فراوان یعنی به اندازه ی تمام پاییز های بی تو دور از توبه اندازه ی تمام امید هایم به اندازه ی فاصله یمان تمام روزهایی که منتظرت بودم تمام شب هایی که سخت صبح شدند به اندازه ی سکوتم........دلتنگی درد بدی دارد خصوصا تو که همه جا درون منی و مرا نمی بینی که دلتنگی چشمانم را نمی فهمی ومن باز دلتنگت می شودم و دلتنگ تر ودنیایم کوچک می شود تنها یک دریچه می ماند که نف بکشد که نوربتواند ازش عبور کند این دریچه هم به امید تو باز می ماند که شاید یک روز معجزه شود که فرصت کنم که خدا اجازه دهد که عشق مرا بفهمی بچشی وبدانی که مرا بشناسی نگاهم کنی چشمانم به امید تو زیبا می ماند و باز دوخته می شود به دریچه ی زندگی و همان فرصت کوتاه فقط یک لحظه یک آن به اندازه ی کوچکترین واحدی که خدا آفریده همان برایم کافیست دلتنگی بد دردیست

Friday, February 19, 2010

TO DAY IS VALENTINE


To day is valentine

I dont like it day any time becase you not be & Always of I distance.

Alone sit & tink were are you? what working? & What sb tink?

To my heart saying would your eyes looking & Saying why love you no jast to day valentine all Days & all time.

To day is valentine.

I dont know in what sb congratulate but for me Your day instance all my days...

Is proper i dont aford in you congratulate but deep Impression never talk even to day valentine Therefor to silent saying love you my love.

Friday, February 12, 2010

هر شب انتظار........

هر روز می ایم و در کوچه یتان قدم می زنم اما نمی بینمت دیوار ها نمی گذارند ببینم کاش کوچه ها نبوند کاش خانه ها دیوار نداشت کاش وقتی از پنجره اتاقم بیرون را نگاه می کنم تو انجا باشی اما......
هرشب من می مانم و تنهایی
هر شب دلتنگی
هر شب انتظار....